بزرگنمايي:
پیام آذری - در روزهای اخیر و در پی سفر دبیر شورای عالی امنیت ملی به آذربایجان و ارمنستان، اظهارات ضد ایرانی الهام علیاف، توجهات را بر مسئله کریدور زنگزور و قفقاز جنوبی متمرکز کرده است، موضوعی که با حمایت کامل ترکیه و رژیم صهیونیستی در پشت پرده و با هدف قرار دادن ایران در حصر ژئوپولیتیک دنبال میشود.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، هفته گذشته شاهد رخدادهای بسیار مهمی در حوزه کشورهای قفقاز جنوبی بودیم که با توجه به هشدارهای پیشین کارشناسان این حوزه، باید با دقت و حساسیت بیشتری پیگیری شود؛ یکی از مهمترین این رخدادها، بود که در پی برخی شیطنتهای آذربایجان در مرز با ایران انجام شد و دیگری، اظهارات ضد ایرانی الهام علیاف، در خصوص راه اندازی کریدور جعلی زنگزور بود.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
الهام علیاف، در روز سهشنبه هفتم ژانویه (هجدهم دی) در مصاحبهای با شبکههای تلویزیونی محلی، با ادبیاتی بیسابقه به طرح ادعاهای تند ضد ایرانی پرداخت و به تحولات منطقهای و فرامنطقهای اشاره کرد. او به ویژه بر دالان موهوم زنگزور تأکید کرد و این موضوع را در میانه تحولات سوریه و یک ماه پس از سقوط حکومت بشار اسد مطرح ساخت. این اظهارات به چالشهای احتمالی برای مرزهای ایران و ارمنستان دامن زد و علیاف به وضوح بیان کرد که «ارمنستان باید بداند که متحد نزدیک آنها در خاورمیانه، یعنی دیکتاتوری اسد، دیگر وجود ندارد».
علیاف همچنین تصریح کرد که «ما بهعنوان آذربایجان برای ارمنستان منبع خطر نیستیم و خواهان صلح و همکاری در قفقاز جنوبی هستیم» و در عین حال هشدار داد که ارمنستان نباید مانع پیشرفت آذربایجان شود.
وی ادامه داد: «کریدور زنگزور باید باز شود و این ارتباط به حاکمیت ارمنستان لطمهای نخواهد زد».
رئیسجمهور آذربایجان تأکید کرد که «ارمنستان بهتر است ما را عصبانی نکند».این ادعاها در حالی مطرح شده که، تهران پیشتر اعلام کرده بود این کریدور را به رسمیت نمیشناسد.
عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران ، نیز در تاریخ پانزدهم شهریور (ششم آگوست) تأکید کرده بود که هر گونه تهدید علیه تمامیت ارضی همسایگان ایران غیرقابل قبول است.
علیاف در بخش دیگری از مصاحبه خود به تحولات سوریه پس از سقوط بشار اسد اشاره کرد و از حمایت از سوریه جدید برای پایان دادن به تروریسم خبر داد. او همچنین افزود که سازمان کشورهای ترک میتواند به یک مرکز قدرت جدی تبدیل شود و با تأکید بر همسویی با ترکیه، عنوان کرد: «آنچه به نفع ترکیه است، به نفع جمهوری آذربایجان نیز هست».
اهمیت این سخنان از این رو است که بدانیم در صورت احداث این کریدور، مرز ایران با کشور ارمنستان از دست خواهد رفت و این امر تنها مسیر دستیابی ایران به سمت آسیای مرکزی و اروپا را در اختیار محور اخوانی ترکیه -باکو قرار خواهد داد. این اتفاقی است که به اعتقاد برخی کارشناسان، در کنار ناامن سازی مرزهای شرقی ایران با بالا گرفتن تنشها میان افغانستان و پاکستان و همچنین پیگیری ادعاهای بی اساس برخی کشورهای عربی در مورد جزایر سهگانه، در یک پازل بزرگتر، طرح حصر ژئوپولیتیک ایران را دنبال میکند، به همین دلیل اهمیت زیادی دارد که ایران با هوشمندی زیادی در این مسئله به صورت فعال به کنشگری بپردازد و از هر امکانی در این مسیر استفاده کند.
در همین راستا با احسان موحدیان، کارشناس مسائل قفقاز به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ایمنا: فکر میکنید علیاف در شرایط فعلی به چه دلیلی به خود جرئت داده اینگونه بی پروا و با صراحت بر ضد مواضع و منافع ایران سخن بگوید؟ باکو با پشتیبانی ترکیه چه اهدافی را از دنبال کردن این مسیر در نظر دارد؟
موحدیان: اینها تحولاتی نیست که تازه اتفاق افتاده باشد، ما چون نگاه راهبردیمان مقداری ضعیف است، با رویدادهای خبری ناگهان متوجه میشویم که در پشت صحنه چه اقدامات ضد ایرانی دارد اتفاق میافتد، وگرنه بحث اینکه در جنوب ارمنستان مسیری ایجاد شود که ایران را دچار خفگی ژئوپولیتیک کند، ارتباطش را با یکی از همسایگانش قطع کند و تمام مسیرهای مواصلاتیاش با اروپا به دست ترکیه و باکو بیفتد، چیز جدیدی نیست. آتاتورک زمانی که ترکیه را تأسیس کرد، گفت نخجوان کلید ورود ما به منطقه قفقاز و آسیای مرکزی است. پس از همان زمان یعنی 100 سال قبل ترکیه این اندیشه را داشت که به آسیای مرکزی و قفقاز نفوذ کند و این مسئله جدیدی نیست.
من فکر نمیکنم که ترکها در آینده نزدیک بتوانند حضورشان را در سوریه تثبیت کنند، زیرا اگر به اظهارات هاکان فیدان نگاه کنید، روزهای اول با توهم، قلدری و گستاخی زیادی در مورد ایران صحبت میکرد اما جدیداً مؤدب تر شده و متوجه شده سوریه لقمهای نیست که از گلوی ترکیه پایین برود. اصولاً درک ترکها از سیاست عمیق نیست؛ زیرا اگر عمیق بود در لیبی آن اتفاقات برایشان نمیافتاد، در قفقاز و آسیای مرکزی با دشواری مواجه نمیشدند و در سوریه نیز اینگونه شتاب زده رفتار نمیکردند که الان با این حجم از درگیری و منازعات قومی و قبیلهای مواجه شوند. این شکستهای متعدد ترکیه در سیاست خارجی در دو دههای که حزب عدالت و توسعه روی کار بوده است، باعث شده که به منطقه قفقاز و آسیای مرکزی به عنوان یک منطقه مهم نفوذ نگاه کنند که عمده این نگاه نیز اقتصادی است. هدف آنها اول تسلط بر کریدورهای انتقال کالا و انرژی از چین به اروپا است و دوم مقابله با کشورهای رقیبی است که میتوانند از نظر توانمندی اقتصادی، نظامی، امنیتی و سیاسی برای ترکیه مشکل آفرینی کنند که بزرگترین رقیبشان را هم ایران میدانند نه اعراب، به همین دلیل با تمام توان در تلاش برای رقابت با ایران هستند.
ایمنا: پس ترکیه با حمایت از باکو برای راه اندازی کریدور زنگزور بهدنبال فشار بیشتر به ایران و ایجاد یک خفگی ژئوپولیتیک برای ایران است؟ ترکها با چه موانعی در این مسیر روبهرو هستند؟
موحدیان: بله، علاوه بر این ایده ترکیه، اخوانیگری و ایجاد یک جهان ترک یکپارچه از چین تا آسیای مرکزی، شمال عراق و سوریه و حتی تا بلغارستان است. اینها قصد دارند این جهان را ایجاد کنند تا هم از نظر اقتصادی قدرتی پیدا کنند، هم کریدورهایی که اشاره کردم را در اختیار بگیرند و هم از نظر فرهنگی با ایران بزرگ فرهنگی و قدرتی که ما داریم مقابله کنند. در این پازل چند کشور وجود دارد که اینها نتوانستند بر آن مسلط شوند و این ایده را نهایی کنند. یکی از این کشورها سوریه بود، کشور دیگر عراق است که در حال حاضر روی آن کار میکنند و در ایران نیز از طریق پانترکهای تجزیه طلب و نفوذیهایی که متأسفانه در داخل اخبار دروغ و تاریخ سازی جعلی انجام میدهند، کار را جلو میبرند و در نهایت کشور ارمنستان قرار دارد.
ارمنستان چه بخواهد چه نخواهد، بخاطر گفتمان و تمدن و هویت مسیحی ارمنی متفاوتی که دارد، مانعی در برابر تکمیل پازل جهان ترک محسوب میشود؛ شما اگر به عمق این برنامه نگاه کنید، ترکیه صرفاً یک پیمانکار است و در پشت صحنه اسرائیل و انگلیس قرار دارند. تابستان امسال، انگلیس صراحت به خرج داد و رئیس MI6 به آذربایجان رفت و آنجا به صراحت گفت که کشورهای قفقاز جنوبی باید با کشورهای آسیای مرکزی پیوند بخورند تا مدلی مانند مدل «پنج چشم» ایجاد شود (مدل پنج چشم به اتحاد امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشورهای آنگلوساکسون گفته میشود). بعد از حرفهای رئیس MI6 بود که این آشوبها به راه افتاد و شیطنتها در سوریه و عراق آغاز شد، همچنین تلاش کردند در ایران نیز آشوب ایجاد کنند که البته نتوانستند کاری از پیش ببرند اما در دستور کارشان هست.
در اینجا چند متغیر وجود دارد؛ اگر ترکیه بتواند از سوریه فارغ شود، اگر ایران به هر دلیلی از جمله مشکلات اقتصادی یا آشوب دچار حواسپرتی شود، اگر ارمنستان مقاومت نکند و اگر در عراق حشدالشعبی تضعیف شود، کار برای ترکیه راحت میشود، علاوه بر اینها سرنوشت جنگ روسیه و اوکراین و نگاه ترامپ به قفقاز، از جمله متغیرهایی است که بر سرعت اقدام ترکیه در قفقاز جنوبی تأثیر خواهد گذاشت. از نظر من از همه مهمتر مکانیسم ماشه است که اگر ایران نتواند تا تیرماه از فعال شدن آن جلوگیری کند، در شرایط دشوار امنیتی - اقتصادی قرار میگیرد و نه تنها ما در جنوب ارمنستان با تجاوزها و لشکرکشی باکو و ترکیه مواجه خواهیم بود، بلکه چه بسا امنیت جزایر سهگانه و مرزهای شرقی ما نیز به خطر میافتد. به همین دلیل مواجهه صحیح با این طرح، هوشیاری و دقت زیادی را میطلبد.
ایمنا: ما هفته گذشته شاهد سفر آقای احمدیان به ارمنستان و آذربایجان بودیم و به نظر میرسد که خطر قرمزهای ایران در این سفر دوباره مطرح شده است، فکر میکنید این سفر توانسته هشدارهای لازم را به طرف آذربایجانی منتقل کند؟ و آیا اتکا به اقدامات دیپلماتیک را در این موضوع کافی میدانید؟
موحدیان: علیاف با اتفاقاتی که در سوریه رخ داده، در کنار فشار عراق و فشارهای اقتصادی، روی کار آمدن ترامپ و نرسیدن روسیه به شرایط مطلوب در اوکراین، فکر میکند که ایران در موضع ضعف قرار گرفته و شرایط خوبی به وجود آمده است.
از سوی دیگر نیز اینها شتاب دارند تا پیش از استقرار ترامپ فضایی را به نفع خودشان ایجاد کنند. به همین دلیل علیاف آن مصاحبه زننده را در شب سفر دبیر شورای عالی امنیت ملی ما به باکو انجام داد که کاملاً حساب شده بود؛ چراکه این سفر از قبل برنامهریزی شده بود اما علیاف به این دلیل که رسانههای آذربایجان را اسرائیلیها کنترل میکنند، با هدف تحت تأثیر قرار دادن این سفر و به شکست کشاندن آن، یک مصاحبه ضد ایرانی انجام داد. او قطعاً میدانست که در این سفر بحث کریدور جعلی زنگزور، حفظ مرز با ارمنستان، کریدورهایی که باید میان ما و آذربایجان ایجاد شود و شیطنتهای مرزی آذربایجان که کامیونهای ما را در مرز پل دشت نخجوان نگه داشته مطرح خواهد شد و برای اینکه از موضع برتر با ما مذاکره کند، این شیطنت را انجام داد. من اگر جای آقای احمدیان بودم در واکنش به این صحبتهای علیاف اصلاً به باکو نمیرفتم و فقط به ارمنستان اکتفا میکردم. به اعتقاد من تلقی غلطی در ایران در مورد مسائل قفقاز وجود دارد و آن این است که فکر میکنیم حتماً باید تعادل را میان آذربایجان و ارمنستان حفظ کنیم، در صورتی که ما باید متناسب با رفتارهای این دو کشور واکنش نشان بدهیم و نباید به گونهای رفتار کنیم که این کشورها تصور کنند ما به آنها احتیاج داریم یا اینکه تصور کنند هر گستاخی که میکنند ما چشمهای خودمان را میبندیم و از کنار آن عبور میکنیم.
در هر صورت این سفر انجام شد، اما در همین سفر علیاف شیطنت کرد و یک خبر دروغ را اعلام کرد. او گفت که هیئت ایرانی آزادی قره باغ را تبریک گفته است، در صورتی که چنین چیزی نبوده و منظور علیاف تشکر بابت تبریکی بود که ما چهار سال قبل گفته بودیم، اما خبر به گونهای تنظیم شد که انگار ما دوباره تبریک گفتهایم و متأسفانه علت این مسائل نیز این است که اقدامات سیاسی - امنیتی ما عمدتاً پیوست رسانهای ندارد و همیشه هم از این موضوع آسیب دیدهایم. هدف علیاف از بیان این خبر این بود که هم ما را در موضع ضعف قرار بدهد و هم سفر آقای احمدیان به ارمنستان را تحت تأثیر منفی قرار بدهد، زیرا خبر تبریک آزادی قره باغ و تشکر علیاف، از نظر ارامنه وجهه خوبی ندارد و هدف علیاف این بود که ما را در چشم ارامنه خراب کند. او بازیهای رسانهای که از اسرائیل آموخته را به خوبی طراحی و اجرا میکند، اما متأسفانه ما سادهانگارانه فکر میکنیم اینها سو تفاهم است، در حالی که باید بدانیم این طراحی 20 ساله اسرائیل در آذربایجان است که آنجا نفوذ کرده و تمام رسانهها و دستگاههای امنیتی و دولتی را در اختیار گرفته است. اگر ما 8 سال قبل چشممان را بر این نبسته بودیم که علیاف پهپادی برای آسیب زدن به تأسیسات نطنز فرستاد، و اگر بر مشارکت آذربایجان در ترور دانشمندان هستهای چشم نمیبستیم و اینکه گاوصندوقهای هستهای ما به آذربایجان و سپس به اسرائیل منتقل شد، اگر با اینها برخورد قاطع میکردیم و مجبورشان میکردیم حساب پس بدهند، کار به اینجا نمیکشید.
به هرحال در این سفر بحث کریدورهای ارتباطی مطرح شد که ارمنیها به استفاده از چابهار علاقه دارند، زیرا همانطور که ما مسیر شمال به جنوب را از ارمنستان به گرجستان، یک مسیر تنفسی میدانیم که جایگزینی برای مسیرهای تحت کنترل ترکها محسوب میشود، آنها نیز دسترسی به چابهار را برای دسترسی به هند و آبهای آزاد بسیار حیاتی میدانند. به همین دلیل در این زمینه مذاکره شد و در دیدار با سران آذربایجان نیز در مورد کریدور ارتباطی مسیر رشت - آستارا صحبت شد، حساسیتها در مورد کریدور زنگزور و خط قرمز بودن راه ارتباطی چند هزارساله برای ایران و همکاری اقتصادی و امنیتی مورد بحث قرار گرفته است. به هر دو کشور خط قرمزهای ایران گفته شده و آنها نیز قاعدتاً این پیام را دریافت کردند و امیدوار هستیم که در روزهای آینده با برگزاری یک مانور نظامی در کنار رود ارس بازهم بر جدیت خودمان در حفاظت از این مرز تاکید کنیم.
ایمنا: به نظر شما مدل 3+3 که در زمان شهید امیرعبداللهیان در مورد مسائل قفقاز پیگیری میشد، در شرایط اخیر تا چه میزان میتواند کمک کننده باشد؟
موحدیان: مدل 3+3 از این نظر که در کشورهای منطقه، آنهایی که مانند ترکیه و باکو بهدنبال نقشآفرینی بازیگران خرابکار و غیرسازنده از خارج از منطقه هستند را دور میکند، خوب است. در صورت فعال شدن این طرح، آذربایجان و ترکیه دیگر پای اسرائیل و آمریکا را کمتر میتوانند به منطقه باز کنند. ارمنستان هم که در موضع ضعف قرار دارد و مواضعش به ما نزدیک است، در این شرایط میتواند یارگیری خوبی انجام بدهد. روسیه را هم شاید بتوانیم با خودمان همراه کنیم و آنها را سر عقل بیاوریم زیرا روسها نیز تصورات غلطی دارند و خطری که هست را جدی تلقی نمیکنند و به دنبال کریدور زنگزور هستند با این خیال که میتوانند آن را کنترل کنند، در حالی که این فکر غلطی است و روسها با رفتارهای تاکتیکی اشتباهشان که در سوریه نیز انجام دادند، هم به خودشان و هم به ما ضربه زدند و مشکلات قفقاز را پیچیدهتر میکنند.
در این فرمت که کشورهای منطقه حضور دارند، میشود مسائل را بررسی کرد، البته ما باید تلاش کنیم گرجستان هم در این جلسات حضور داشته باشد، زیرا در گرجستان با توجه به اینکه نخست وزیر مستقل شرق گرایی دارد و خانم رئیسجمهور غرب گرایشان اخیراً کنار زده شد و انقلاب رنگی که آمریکاییها میخواستند در آن به راه بیندازند فعلاً شکست خورده است، به نظر من فضای مناسبی ایجاد شده که ما بتوانیم این کشور را ترغیب کنیم در نشستهای 3+3 حضور داشته باشد. متأسفانه وزارت خارجه ما در مسئله قفقاز به اندازه کافی فعال نیست، برای مثال در مورد گرجستان ما تاکنون اقدامی نکردهایم، در حالی که اینکه ما روی ارمنستان تاکید میکنیم با این نیت است که از ارمنستان به گرجستان و دریای سیاه برسیم، وگرنه ارمنستان قفل شده در خشکی به خودی خود برای ما کارایی ندارد. در کنار این اقدامات، کریدور شمال جنوب که از مرز ارمنستان به سمت ایروان میرود به خصوص تونل کاجاران که احداثش از نان شب برای ما واجب تر است تا این جاده کوهستانی از وضعیت خطرناک خارج شود، اهمیت زیادی دارد و مجموع این کارها میتواند فضا را برای ما مناسب کند تا ترکیه و باکو از شیطنتهایشان به نتیجه نرسند.
ایمنا: اخیراً از جانب برخی چهرهها در داخل کشور بحثهایی مطرح شده مبنی بر اینکه ما باید نقش، جایگاه و اختیارات استانداران در داخل کشور را پررنگ کنیم و با تفویض بیشتر اختیارات رئیسجمهور به استانداران، به نوعی فدرالیسم برسیم. فکر میکنید در شرایط فعلی، با وجود شیطنتهای بازیگرانی مانند ترکیه و باکو و با توجه به بافت و موقعیت ایران، این سخنان سودمند است؟
موحدیان: کسانی که این ایدهها را در مورد ایران مطرح میکنند اگر نادان نباشند، قطعاً خائن هستند. ما همیشه یک کشور با دولت مقتدر مرکزی بودیم، شما یک کشور در دنیا پیدا نمیکنید که بدون دولت مقتدر مرکزی توانسته باشد پیشرفت کند و از بحرانهای سیاسی امنیتی جان سالم به در ببرد، آن هم ما که با این همه بحران اقتصادی، سیاسی، امنیتی و اجتماعی مواجه هستیم و کشور در شرایط بسیار حساسی قرار دارد.
من بارها گفتهام مدل فدرالیسم در مواردی پاسخگو بوده که مجموعههایی بودهاند، این مجموعههای هرکدام مزیتهایی داشتهاند، برای مثال یکی مزیت اقتصادی داشته، دیگری معادن یا انرژی داشته و این این مجموعهها باهم متحد شدهاند و با حفظ خودمختاری خودشان از ظرفیتها و مزیتهایشان استفاده کرده و پیشرفت کردهاند، مثال بارز آن هم آلمان و ایالات متحده هستند، اما هرگز شما در دنیا یک کشور پیدا نمیکنید که دولت مقتدر مرکزی داشته و این دولت اختیارات خودش را به استانها واگذار کرده و موفق شده است. مثال بارز آن کشور عراق در همسایگی ما است که کردستان عراق عملاً در آستانه تجزیه قرار دارد و یا در سوریه، کشورهای منطقه بالکان، کشورهای اروپای شرقی، چک و اسلواکی، یوگسلاوی وقتی تجزیه شدند مردم این کشورها دیگر روی آرامش را ندیدند.
در مورد ایران اگر چنین اتفاقی رخ بدهد و استاندار به رئیس جمهور استان تبدیل شود، واگذاری این حد از اختیارات، با توجه به تنشهایی که ما الان بر سر مسائل آبی، معادن، راه و… داریم، باعث خواهد شد که تنشها تشدید شود. آنهایی که این ایده را مطرح میکنند میگویند فقط مسائل امنیتی، نظامی و سیاست خارجی بر عهده دولت مرکزی باشد، خب در چنین شرایطی یک استان میگوید من به بقیه آب نمیدهم، دیگری میگوید معادن متعلق به خودم است، یکی میگوید نفت این استان مال من است و تازه اینها فارغ از دخالتهای خارجی است که ممکن است برای ایجاد تفرقه و آشوب صورت بگیرد. در عمل وحدت ملی و همدلی ملی کشور تضعیف خواهد شد و در این شرایط استانهایی که برخی نیروهای تجزیه طلب در آنها حضور دارند، سو استفاده خواهند کرد، خودمختاری اقتصادی کسب خواهند کرد و با این خودمختاری منابع لازم برای تحریکات امنیتی را به دست خواهند آورد. مسئله دیگر تضعیف زبان فارسی است؛ در برخی از استانهایی که برخی گرایشهای گریز از مرکز و تجزیهطلبانه شکل گرفته، افرادی هستند که میگویند ما اصلاً به زبان فارسی کاری نداریم و آموزش کاملاً باید به زبان محلی باشد و در جلسات فقط به زبان محلی صحبت شود. با چنین وضعیتی ما طی چندسال به مرحلهای میرسیم که مردم ایران نمیتوانند باهم ارتباط کلامی برقرار کنند و با گذشت 5 سال اگر شما در کشور سفر کنید نمیتوانید با مردم صحبت کنید و عملاً کشور تکه تکه خواهد شد.
اگر تحریکات کشورهایی مانند ترکیه و باکو را نیز به این مسئله اضافه کنید که دائم تلقین میکنند شما امتداد تمدنی ما هستید، شما پیوندتان با ترکهای سنی و تورانی است و آداب و رسوبتان با ما نزدیک است و ربطی به بقیه ایرانیها ندارید، در چنین فضایی که ما شاهد این تبلیغات هستیم به ویژه با راه اندازی شبکه TRT فارسی و شبکههای تجزیه طلبی که از باکو هدایت میشوند، واقعاً فضای بسیار آشفتهای شکل میگیرد. بنابراین امیدوارم افرادی که این صحبتها را مطرح میکنند، این ایدهها را کنار بگذارند و به مسائل و مشکلات واجب تر کشور رسیدگی کنند.
کد خبر 829122