بررسی اقتصاد سیاسی انتقال گاز روسیه به ایران از طریق جمهوری آذربایجان
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام آذری - - روسیه بعد از آغاز جنگ اوکراین به علت تحریمهای شدید غرب و اقدامات ایذایی اوکراین مانند انفجار خط لوله انتقال گاز این کشور به آلمان یا همان «نورداستریم»، توانایی انتقال گاز خود به اروپا را از دست داد. پس از این رویداد و با پایان مدت زمان قرارداد دوجانبه روسیه و اوکراین برای انتقال گاز به اروپا، کرملین در حوزه بازار انرژی به خصوص در بخش فروش گاز با شرایط دشواری روبهرو شده است.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
در این شرایط روسها در تلاش هستند تا برای جبران درآمد از دست رفته و تداوم جریان صادرات گاز خود، از طریق خاک ایران یک مسیر جدید انتقال گاز به کشورهای غرب آسیا و برخی همسایگان ایران ایجاد کنند تا از این طریق به بازارهای جدیدی برای صادرات منابع گازی خود دست پبدا کنند.
در ابتدای جنگ اوکراین، روسیه نگران بود در صورت اتکا به ایران برای انتقال گاز، بازار ارزشمند صادرات گاز به اروپا را که معادل 400 میلیون مترمکعب در روز بود را از دست بدهد و از سوی دیگر ایران با استفاده از خلاء به وجود آمده بازارهای گاز هند، عمان و ترکیه و برخی کشورهای دیگر را تصاحب کند. از همین رو در مذاکرات با ایران منعطف رفتار نمیکرد و همین مساله منجر به عدم پیشرفت مذاکرات میان دو کشور شده بود.
باید توجه داشت که قراردادهای صادرات گاز معمولا طولانی مدت و حداقل 10 ساله هستند و لذا بی دقتی در تنظیم آنها خسارات مادی سنگینی به کشورهای صادرکننده وارد میکند؛ لذا دقت در زمینه تنظیم این قراردادها بسیار ضروری است.
از سوی دیگر به واسطه تحریمهای غرب جمعی علیه صادرات انرژی ار روسیه، اروپاییها نیز مجبور به واردات قبل توجهی از گاز مایع یا همان «الانجی» از مبدا آمریکا شدند. به علت طولانی شدن جنگ و تشدید فشار تحریمها، روسها در شرایط دشواری قرار گرفته و مجبور به طرح ایده ایجاد لوله از بستر دریای کاسپین شدند. این درحالی بود که مسکو نه توان فنی اجرای این طرح و نه توان تامین منابع سرسام آور مالی این پروژه را در شرایط جنگی کشور داشت از همینروی پروژه فوق تنها بر روی کاغذ باقی مانده بود.
مضرات انتقال گاز روسیه به ایران از طریق مسیر باکو
پس از مدتی در جریان سفر اخیر «ولادیمیر پوتین» به باکو این بحث میان روسای جمهور روسیه و جمهوری آذربایجان مطرح شد که روسیه گاز خود را از طریق باکو به ایران منتقل کند. این در شرایطی است که در حال حاضر باکو بخشی از گاز روسیه را به صورت سوآپ گازی به فروش میرساند و در زمینه دور زدن تحریمهای غرب بی سرو صدا در کنار روسها ایستاده است. اما در قالب این طرح جدید ابعاد این همکاری بسیار گستردهتر خواهد بود. در نهایت قرار شد از خط لوله انتقال گاز از شهر موزدوک (هاب گازی روسیه) به باکو برای ترانزیت آن به ایران استفاده شود.
اگر چه هفته گذشته و در جریان امضای توافق جامع راهبردی ایران و روسیه، تنها از مسیر باکو به عنوان مسیر انتقال گاز روسیه به ایران نام برده شد، اما باید توجه داشت این ایده توسط روسیه مطرح شده و لزوما منافع ایران را تامین نمیکند. از یک طرف ظرفیت 120 میلیارد متر مکعبی صادرات گاز سالانه روسیه به علت جنگ اوکراین بدون استفاده باقی مانده و از سوی دیگر مسیر انتقال گاز مزدوک روسیه به باکو سالانه تنها 10 میلیارد متر مکعب ظرفیت دارد که به دلیل فرسودگی خط لوله موجود تنها 20 درصد این ظرفیت عملیاتی است؛ بنابراین ایجاد مسیر جایگزین در کنار مسیر مذکور از کشورهای دیگر ضروری به نظر میرسد.
فارغ از مسائل فنی، باکو دارای پیوندهای عمیق امنیتی، نظامی، اطلاعاتی، اقتصادی و سیاسی با رژیم صهیونیستی است و گره زدن امنیت کشور در حوزه انرژی به منافع دولت جمهوری آذربایجان منطقی نیست. باید در نظر گرفت باکو رقیب جدی ایران در زمینه تولید گاز نیز هست و رویای تبدیل شدن به هاب گازی منطقه را در سر میپروراند و این کشور در حال استخراج گسترده منابع نفت و گاز دریای کاسپین و انتقال این منابع به ترکیه و اروپا است؛ بنابراین منطقی نیست که ایران، امنیت انرژی خود را به یک رقیب متحد با صهیونیستها وابسته کند. باکو در صورت وقوع هرگونه تنش امنیتی و سیاسی با ایران میتواند تحویل گاز به کشورمان را به بهانههای مختلف دچار مشکل کند.
مسیرهای جایگزین
اگر چه از طریق ترکمنستان نیز مسیری برای انتقال گاز روسیه به ایران وجود دارد و خط لوله مورد نیاز موجود است؛ ولی روسیه بعد از آغاز جنگ اوکراین تلاش کرده بازار گاز مشتریان ترکمنستان مانند چین را با فروش ارزان گاز از آن خود کند و این مساله خشم ترکمنستان را برانگیخته و ترکمنستان فعلا با روسیه همکاری نمیکند. ضمن اینکه ظرفیت دو خط لوله این مسیر برای انتقال گاز ترکمنستان به ایران و در آینده به عراق تکمیل شده و برای انتقال گاز روسیه، ظرفیتی باقی نخواهد ماند.
باید توجه داشت باکو پیش از این دو خط لوله «باکو-تفلیس-جیحان» و «تاناپ» را راه اندازی کرده و از ظرفیت خالی محدود این دو خط برای صادرات گاز روسیه استفاده میشود؛ هرچند ظرفیت اصلی این دو خط به انتقال گاز به سرزمینهای اشغالی اختصاص دارد. در این شرایط باکو با تبدیل شدن به واسطه انتقال گاز روسیه به ایران، انحصار خود را بر منابع انرژی افزایش خواهد داد و مطمئنا رویکرد تهران نباید درجهت تقویت انحصار باکو بر انتقال منابع انرژی باشد.
با توجه به سابقه بدعهدیهای باکو در زمینه حمایت مالی از ساخت راه آهن رشت به آستارا، احداث سدهای مرزی مشترک و غیره، ممکن است این کشور بعد از دریافت گاز روسیه، خود برای فروش آن به دیگر کشورها به طور مستقل وارد مذاکره شود یا بخواهد قیمت نامناسب و غیرمنطقی را به ایران تحمیل کند. ممکن است به دلایل نختلف از جمله رقابتهای منطقهای باکو روند مذاکرات را طولانی کرده و در ادامه با استفاده از منابع گازی خود و روسیه در بازارهای هدف بالقوه ایران نفوذ و با این کار منافع برخی کشورهای فرامنطقهای را تامین کند.
در نتیجه چنین اقداماتی، باکو میتواند بازار انرژی ارمنستان را هم تحت کنترل خو درآورد و نیازهای این کشور را در حوزه انرژی تامین کند. خروجی چنین پروژهای از دست دادن بازار انرژی قفقاز و به خصوص بازار گاز ارمنستان برای ایران خواهد بود و دولت جمهوری آذربایجان روند خفگی ژئوپلتیک ایران را تسریع خواهد کرد.
گزینه مناسب کدام است؟
باید توجه به نکات فوق الذکر، به نظر میرسد مناسبترین مسیر برای انتقال گاز روسیه به ایران از مسیر کشورهای ارمنستان و گرجستان میگذرد. به خصوص که این مسیر حدود 40 کیلومتر از رقیب خود در جمهوری آذربایجان کوتاهتر است.
از سوی دیگر برنامه ریزی برای تبدیل ایران به هاب گازی از طریق باکو، ابتکار عمل را از دست ایران خارج خواهد کرد و باکو میتواند با ایجاد چرخه مذاکرات بی پایان در نهایت بازارهای گاز ایران در منطقه را به تدریج از کنترل تهران خارج کند.
برای مقابله با این روند، میتوان از خط لوله گاز مسکو به گرجستان و سپس ارمنستان استفاده کرد. خط لوله گاز 30 اینچی انتقال گاز ایران به ارمنستان هم با تغییرات فنی به عنوان بخشی از خط لوله جدید انتقال گاز قابل استفاده است. فاصله این خط لوله انتقال گاز از نوردوز تا تبریز 140 کیلومتر است. ولی از مرز جمهوری آذربایجان تا مناطق هدف در داخل کشور لوله انتقال گاز هم وجود ندارد و ایجاد این زیرساختها هم مستلزم صرف وقت و هزینه فراوان خواهد بود.
در نهایت بهمنظور دسترسی به اهداف سیاسی و اقتصادی که تهران مدنظر دارد باید سناریوهای متفاوتی را مورد تحلیل و بررسی قرار داد از همینروی باید توجه داشته باشیم، جمهوری آذربایجان که حتی رفت و آمد زمینی اتباع دو کشور را رد حال حاضر ناممکن کرده و از سوی دیگر دارای منابع گازی قابل توجهی است میتواند در آینده ایران را به هر بهانه با دشواریهای زیادی برای تبدیل به هاب گازی مواجه کند. در مقابل ارمنستان و گرجستان که رابطه بهتری با ایران دارند، به علت عدم وجود منابع نفت و گاز و علاقه به کسب درآمد ترانزیتی رفتار منطقیتر و قابل کنترلتری با ایران خواهند داشت. وزارت نفت نیز در این زمینه باید به منافع ملی جمهوری اسلامی ایران توجه کند و از اصرار بر استفاده صرف از مسیر غیرقابل اتکای باکو خودداری کند.
به نظر میرسد تهران برای تبدیل شدن به هابانرژی در منطقه نباید توان چانهزنی برخی کشورهای منطقهای را از طریق اتکا بیش از حد به انتقال گاز از روسیه افزایش دهد. این امر میسر نمیشود مگر با سیاستگذاریهای دقیق در حوزه حفظ بازارهای انرژی و حراست از ژئوپلیتیک کشور در مقابل دیگر کشورها. از همینرو به نظر میرسد حفظ سوآپ گازی میان ایران ترکمنستان- ایران نخجوان باید در اولویت برنامههای دولت قرار بگیرد. موضوعی که با انتقال گاز روسیه از سرزمین جمهوری آذربایجان به طور کامل از بین خواهد رفت و وابستگی کشورهای همسایه ژئوپلتیک ایران نیز بی اثر خواهد شد.
همچنین باید توجه داشت که دستگاه دیپلماسی کشور میتواند نقش موثر و سازندهای در کاهش اختلافات میان مسکو-تفلیس بازی کرده و شرایط را برای همکاریهای اقتصادی میان دو کشور فراهم کند. امری که میتواند منافع بلند مدت جمهوری اسلامی ایران را در منطقه قفقازجنوبی تامین و تهران را به یکی بازیگران فعال این منطقه تبدیل کند.
*کارشناس ارشد حوزه قفقازجنوبی
-
پنجشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۸:۲۳:۳۱
-
۸ بازديد
-
-
پیام آذری
لینک کوتاه:
https://www.payameazari.ir/Fa/News/788758/