پیام آذری - باشگاه خبرنگاران جوان – بر فراز ویرانههای محله «الأمل» در شهر خانیونس، جایی که زمانی خانهها و خیابانهای پرجنبوجوش بود، حالا بساطهای فروش یکی پس از دیگری پهن شدهاند. مردم، در دل آوار، بازاری بزرگ و زنده به راه انداختهاند؛ بازاری پرهیاهو، مملو از خریدارانی که به دنبال رفع نیازهای روزمره خود هستند، و فروشندگانی که با صدای بلند اجناسشان را تبلیغ میکنند.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
اما این بازار با آنچه پیشتر در غزّه میشناختیم، تفاوت دارد. دیگر خبری از میوه و سبزی تازه یا مواد غذایی نیست. بساطها پر شدهاند از ابزارها و خدماتی که نیازهای جدیدِ برآمده از جنگ را پاسخ میدهند؛ از تعمیر مخازن آب و ترمیم مدارک هویتی گرفته تا ساخت تنورهای ابتدایی و توالتهای موقت. حتی ایستادن در صف، به خودی خود تبدیل به شغلی شده است؛ و خدماتی، چون شارژ برق هم جای خود را در این اقتصاد موقتی پیدا کردهاند.
«الأمل» تنها محلهای نیست که این تغییر را تجربه کرده. من میان بساطها و فروشندگان مناطق الزویده، دیرالبلح، خانیونس و القراره قدم زدم—جاهایی که تحت محاصره ارتش اشغالگر هستند—و از نزدیک دیدم چگونه نیاز، خلاقیت آفریده است. حرفههایی که از دل جنگ زاده شدهاند، اکنون به ستونهایی برای بقا تبدیل شدهاند؛ تلاشهایی روزمره که به ایستادگی مردم در برابر ماشین جنگ معنا میبخشند.
مخازن آب… تعمیر آنچه که گلولهها خراب میکنند ثائر المصری (28 ساله) در کارگاه تعمیر مخازن آب مشغول است، نزدیک به تقاطع دانشگاه الاقصی در غرب خانیونس، و اطراف آن نیز بساطهای بسیاری و کارگاههایی وجود دارد که این مکان را به یک بازار بزرگ مردمی تبدیل کردهاند تا به نیازهای حدود 50 هزار آوارهای که به دانشگاه پناه بردهاند پاسخ دهند. این دانشگاه با سالنها و حیاطهای وسیع خود به بزرگترین مرکز اسکان آوارگان در غزّه تبدیل شده است.
هرگز در غزّه شغل تعمیر مخازن آب وجود نداشت و حتی فکر نمیکنم در جایی دیگر هم وجود داشته باشد، زیرا تعمیر مخزن آب امری نادر بود. اما اکنون این شغل به یک ضرورت بدل شده است. ثائر، پدر سه کودک که کوچکترین آنها در طول جنگ به دنیا آمده است، این حرفه را از طریق اینترنت آموخت و سپس او و دو برادرش، طاهر و همام، این کار را پیشه کردند و از طریق آن به مردم کمک کرده و برای خانوادههای خود منبع درآمدی پیدا کردند.
ثائر در اینباره میگوید: «قیمت مخزن آب هزار لیتری به حدود دو هزار شیکل (550 دلار) رسیده است، بنابراین مردم مجبور به خرید مخازن دست دوم یا تعمیر مخازن خود شدند که هدف گلولههای ارتش اشغالگر یا ترکشهای موشکها قرار گرفتهاند. ” ثائر ادامه میدهد: “ما مخازن آب خراب را تعمیر میکنیم تا مردم بهطور موقت از آنها استفاده کنند.»
توالت برای هر چادر همانطور که در خانهها سرویس بهداشتی ضروری است، چادرها هم به آن نیاز دارند؛ بنابراین شغل ساخت توالت یکی از مشاغل جدیدی است که در نوار غزّه رواج یافته است.
فادی العمری، مردی در دهه سوم زندگیاش، که در اردوگاههای العطار در مواسی خانیونس ساکن است و پس از اجبار به ترک اردوگاه البریج در مرکز غزّه به اینجا پناه آورده، میگوید: «این شغل نیاز به مهارت خاص و قدرت بدنی دارد و هزینه زیادی هم میبرد.»
فادی درباره چگونگی ساخت توالتها میگوید: «ابتدا باید گودالی با عمق بین 1 تا 1.5 متر برای تخلیه آماده کرد، سپس لولهای به آن متصل میشود که از داخل توالت عبور میکند که معمولاً از بتن ساخته میشود.»
او اضافه میکند: «سپس، دستشویی طراحی میشود که معمولاً فضای آن تنها 1 تا 2 متر مربع است. از چادرهایی برای پوشش آن استفاده میشود که با پردههای تیرهرنگ پوشانده میشوند تا از دید جلوگیری کنند. کف آن معمولاً از سنگ یا کاشی بر روی یک پایه سیمانی است تا از فرسایش خاک جلوگیری شود.»
جوانانی که در تعمیر اسکناسها مهارت دارند در پشت بساطهای خالی که تنها چسب و قیچی در آنها یافت میشود، فروشندگانی مشغول به کار هستند که با دقت فراوان در حال تعمیر اسکناسهای کهنه و آسیبدیده هستند. آنها تلاش میکنند تا قطعات مختلف اسکناسها را کنار هم جمع کنند و آنها را به ویژگیهای اصلیشان بازگردانند تا پس از آسیبهای ناشی از حملات هوایی، دوباره برای استفاده و گردش مالی آماده شوند. این اسکناسها توسط صاحبانشان از زیر آوار خانههایشان بیرون آورده شدهاند.

در این حرفه، جوانانی مشغول به کار هستند که سنشان از 20 سال کمتر است. یکی از آنها، پسری به نام سعید شراب (17 ساله) است که پشت بساطش در منطقه القراره نشسته است. سعید میگوید: «باید در امتحانات دیپلم شرکت میکردم، اما الآن مدارس و آموزش وجود ندارد. بعد از شهادت پدرم، من مسئول خانه شدم.»
سعید ادامه میدهد: «برادرانم کوچک هستند و مادرم مریض است و قادر به حرکت نیست. اما من از دوست پدرم آموختم که چگونه اسکناسها را تعمیر کنم… هر روز 30 تا 50 شیکل در میآورم و با آنها میگذرانیم.»
بازگشت به تنورهای گلین: راهحل سنتی برای بحران نان در غزّه پس از بحرانهای متوالی در غزّه، اهالی این منطقه به استفاده از تنورهای گلین قدیمی برای پخت نان روی آوردهاند. این تغییر به دلیل قطع گاز پختوپز و تعطیلی نانواییهای اتوماتیک رخ داده است، که در پی بحران آرد، تعداد زیادی از نانواییها تعطیل شدهاند. بحران آرد ناشی از حملات هوایی ارتش اشغالگر به نانواییها و همچنین قطع ورود آرد از خارج به غزّه است، زیرا ارتش اجازه واردات حجم کافی از این کالا را نمیدهد.

این تنورهای سنتی که در ابتدا فقط برای پخت نان طراحی شده بودند، بهزودی به اجاقهای اصلی خانوارها برای آمادهسازی انواع غذا تبدیل شدند. در حال حاضر، سینیها و قابلمهها داخل این تنورها قرار میگیرند تا غذا تهیه شود، قوریهای چای روی آنها گرم میشوند و حتی برای گرم کردن آب جهت حمام کردن نیز استفاده میشود.
این پروژه نیاز به امکانات زیادی ندارد، تنها کمی چوب و مقوا و مهارت در آتشافروزی و کنترل آن برای تطبیق با نیاز است، اینطور بود که فراس النادی، که به یکی از تجار معروف در ساخت و فروش این تنورها تبدیل شده است، برای ما توضیح داد.
در مورد طراحی تنور و نحوه عملکرد آن، النادی میگوید: «تنور از دو بخش تشکیل شده است، یکی محفظه آتش است که چوب و مقوا در آن قرار میگیرد، و دیگری سینی تنور است که یک سطح بتنی است که روی آن نان یا ظروف آشپزی قرار داده میشود.» در مورد منبع خاکی که تنور از آن ساخته میشود، النادی آن را زیر درختان جستجو میکند، زیرا این خاک به راحتی قابل ورز دادن و نرم شدن است و سپس روی تنورها ریخته میشود.
از مهندس برق تا راننده گاری کارّو شاید مهمترین حرفهای که مردم غزّه در این جنگ به آن روی آوردهاند، خرید «گاریهای کارّو» باشد که تبدیل به تنها وسیله حملونقل در نوار غزّه شده است. ما یکی از این گاریها را سوار شدیم و از رانندهاش، محمد دلول عمری (42 ساله) خواستیم که ما را به منطقه المواصی در غرب ببرد، جایی که صدها هزار نفر از آوارگان در شرایطی سخت از سرما، گرسنگی و بمباران زندگی میکنند.
عمری از لحاظ جسمی و روحی بسیار خسته به نظر میرسید. با صدای پر از درد و ناامیدی از مسافران پرسید: «آخرین خبرها از آتشبس چیه؟ کی میتونیم برگردیم به شمال؟ بیش از یک ساله که از خونههامون دوریم، والله دیگه از فرط غم مردیم.» این سوالی است که صدها هزار آواره در مرکز و جنوب غزّه از خود میپرسند.
عمری دارای مدرک مهندسی برق از دانشگاه اسلامی غزّه است و پیش از آنکه مجبور به ترک خانه و مغازهاش شود، فروشگاهی در منطقه شیخ زاید برای فروش لوازم برقی داشت.

عمری میگوید: «پس از چند ماه از آوارگیمان به رفح، پولهایمان تمام شد. به برادرم پیشنهاد دادم که در یک پروژه مشترک سرمایهگذاری کنیم تا از آن امرار معاش کنیم. او پیشنهاد کرد که یک گاری ‘کارّو’ بخریم تا بتوانیم از طریق آن زندگی کنیم.»
محمد عمری از ساعات اولیه صبح تا اذان ظهر روی گاری خود کار میکند و پس از آن، برادرش جای او را میگیرد و باقی روز را تا ساعات شب ادامه میدهد. عمری میگوید: «ما حدود 70-100 شیکل در میآوریم که با آن خود را سرپا نگه میداریم.» یعنی تقریباً 20-30 دلار، که بهزحمت برای تأمین هزینه یک روز کافی است، در شرایطی که قیمتها در غزّه به شدت افزایش یافتهاند.
این شغل نتیجه توقف فعالیت خودروها و وسایل نقلیه به دلیل بحران سوخت است، زیرا قیمت هر لیتر گازوئیل به بیش از 50 شیکل و قیمت بنزین به حدود 200 شیکل رسیده است.
«فروش نوبت در صف!» با اولین ساعات صبح، هزاران نوجوان به سمت نانواییها روانه میشوند، گروهی به سمت دستگاههای خودپرداز میروند، و برخی دیگر تصمیم میگیرند به مراکز توزیع کمکهای «آنروا» بروند. آنها ساعتها در صف منتظر میمانند بدون هدف مشخص، فقط امیدوارند کسی که نوبت خود را از دست داده یا در عجله است، پیدا کنند و به او پیشنهاد دهند که نوبت جلوتر در صف را در ازای 50-100 شیکل به فروش برسانند، و بدین ترتیب نان روز خود را به دست آورند.
این نوجوانان که خود در سنین کودکی هستند، خانوادههایشان را حمایت میکنند. جنگ بر آنها سختیهای فراوانی وارد کرده و روحشان را آسیب زده است. آنها به دنبال مشاغل سادهای میگردند که بتوانند با آن خود و خانوادههایشان را تامین کنند.
برق و اینترنت برای فروش در حین عبور از بازار، به نقطهای برای شارژ برق برخوردیم که تابلو بزرگی با عنوان «نقطه شارژ علاء القوقا» در آن نصب شده بود. یک دکه کوچک که از چوب و نایلون ساخته شده بود و بر سقف آن دو پانل خورشیدی متصل به باتریها و دستگاه تولید برق نصب شده بود.
این دکه پر از پریزهای مختلف بود که برای شارژ موبایلها، باتریها، لپتاپها، ماشینهای اصلاح، چراغهای دستی و سایر لوازم استفاده میشد. قیمت شارژ موبایل یک شیکل، شارژ لپتاپ دو شیکل و شارژ باتریهای روشنایی سه شیکل بود.
نقاط شارژ در تقریبا تمام محلههای غزّه پخش شدهاند و به منبع درآمد بسیاری از خانوادهها تبدیل شدهاند. این نقاط همچنین به عنوان جایگزینی برای برق برای اکثر ساکنان غزّه عمل میکنند، پس از آنکه ارتش اشغالگر برق را قطع کرده و زیرساختهای آن را نابود کرده است.
مانند برق، اینترنت نیز به یک منبع درآمد تبدیل شده است. در پی تخریب شبکه ارتباطی توسط ارتش اشغالگر، برنامهنویسان و مهندسان در غزّه موفق شدند نقاط اینترنت خانگی را به خطوط تجاری برای عموم مردم تبدیل کنند.
محمد اکرم، مهندس ارتباطات از شهر دیر البلح و صاحب یکی از نقاط فروش اینترنت، میگوید: «کارتهای اینترنتی به گونهای برنامهریزی میشوند که هر موبایل به صورت مستقل بتواند از آن استفاده کند. این خدمات معمولاً در بازه زمانی 4 تا 12 ساعت و با هزینهای کم که بیشتر از 1 یا 2 شیکل نیست، ارائه میشود.» همچنین کارتهای (VIP) برای کسانی که شغلهایشان نیاز به بارگذاری مواد از طریق اینترنت دارد، مانند خبرنگاران و برنامهنویسان، با هزینههای مضاعف اختصاص داده میشود.

گسترش این پروژهها و تبدیل شدن به فضاهای کاری به مرور زمان، این پروژهها گسترش یافته و به فضاهایی شبیه به محلهای کار تبدیل شدهاند که حالا پر از دهها نفر است. در این فضاها مکانها مشخص شده و با چادرها و چوبها تجهیز شدهاند و خدمات اینترنت و شارژ برق ارائه میدهند. این فضاها برای دانشجویان دانشگاهی، آکادمیها، خبرنگاران و حرفههایی که به ارتباط از راه دور نیاز دارند، مناسب است.
با این حال، این فضاها با خطر هدف قرار گرفتن و بمباران از سوی ارتش اشغالگر روبهرو هستند. محمد اکرم میگوید: «بسیاری از تیمها و همکاران ما در هنگام صعود به دکلهای برق برای وصل کردن کابلهای اینترنت بین محلهها و خیابانها هدف حملات و بمبارانهای هواپیماهای بدون سرنشین ارتش قرار گرفتهاند. بارها مجبور شدیم روزها و هفتهها منتظر بمانیم تا اجازه برقراری هماهنگی از طریق صلیب سرخ برای تعمیر خطوط به ما داده شود.»
در اینجا، گشتوگذار ما در میان برخی از بسطات جنگ به پایان رسید؛ بسطاتی که کالاهایی را میفروشند که در هیچ جای دیگری خارج از غزّه پیدا نمیشود. صاحبان این بسطات شغلهای جدیدی را در پیش گرفتهاند که نه تنها منبع درآمدی برای خانوادههایشان بوده، بلکه به تأمین نیازهای مردم غزّه کمک کرده و در برابر جنگ و محاصره ثابت قدم ماندهاند. با وجود سادگیشان، این مشاغل به کاهش بحران انسانی کمک کردهاند.
منبع: سایت شعوبا
+
آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.
تغییر مداوم قانون ساعت رسمی؛ بیثباتی در تصمیمگیری و بیتوجهی به کارشناسی «دبلنا» بازی مبتنی بر شانس، قمار با چاشنی توهین به شعور مخاطب! طرح دریا در فقدان ساز و کار باید ها و نبایدها سریال «پایتخت»: سرگرمی ملی یا پروژه تخریب فرهنگی؟ صداوسیما؛ همراه یا مخالف پویشهای ملی؟
http://www.Azari-Online.ir/fa/News/818554/غزّهایها-چگونه-در-میانه-جنگ-قوت-روزانهشان-را-فراهم-میکنند؟