انقلاب اسلامی در دوران زعامت امام خامنهای
يکشنبه 14 بهمن 1403 - 18:17:45
|
|
پیام آذری - عدالت طلبی جهانی، محبت به مردم و نجاتشان از جهل و فقر، تقابل انقلاب با روحیه طاغوتی و فرعونی جهان معاصر، ندای نابودی استکبار جهانی بهدست منجی موعود (عج)، انتظار فعال و پایداری جانبازانه در دفاع از حق در عصر غیبت، قطعیت و یقین بر جریان زندگی و جهاد در محضر الهی و برخورداری از مدد پروردگار قادر شاهد و یکتا؛ پایاندادن به سیاست ماکیاولیستی و مدرن گسسته از خدا در عصر مدرن، و استواری بر جداییناپذیری دین از سیاست، و رهنمود قرآن و عترت در اداره همه وجوه کلان و خرد زندگی اجتماعی و فردی جامعه مسلمانان، گفتمان استقلال از اقتصاد و سیاست تا فرهنگ و آموزشوپرورش و علم و اخلاق و قانونگذاری و قضا و هنر و رسانه؛ امام و دعوت به وحدت مسلمانان برای رهایی از سلطه کفر محارب با اسلام، زن و انقلاب اسلامی و. ... اکنون برآنم که با تاملی درباره وضعیت انقلاب اسلامی در عهد حضرت خامنهای، از دهشهای الهی این دوران سخن بگویم. بدیهی است بنا به ایمان امام خامنهای به راه مجدِد عصر، امام خامنهای، تا حد امکان همان مسیر را ادامه دادند مگر آنکه تغییر اوضاع و زمان و مکان، تفقه تازه در تاکتیکها را طلب کرده باشد. پس درخصوص مشترکات دستامدها سخن مکرر نمیکنم. ☆☆☆☆☆ اغلب درک سطحی یا حتی مبتذلی درخصوص نسبت رهبری امام خامنهای (دام ظلهالعالی) با رهبری امام خمینی (ره) وجود دارد. عدهای بهویژه رفرمیستها بهدروغ وانمود میکنند در دوران زعامت رهبر معزز کنونی فضای جامعه ایران خصوصا در قلمرو مشارکت نیروها بسته شده است و مشخصا جناح رفرمیست کنارهنشینی روحانیون مبارزه را شاهد میآورند؛ و ثانیا جریان دیگر، ولو دوستداران نامتفکر درخصوص تغییر و تحول در واقعیات جامعه ایران وانمود میکنند حضرت آقای خامنهای (دامظلهالعالی) یک پیرو امام بوده است و غرضشان آن است که جز تقلید کار نکرده است. حتی این دو تفکر را تفکری دنبال میکند که اساسا انقلاب اسلامی را یک راه کژ، ابزار دست قدرتها و بازی خاورمیانهای آنان دانسته که به اسلام زیان وارد کرده است و همچون امام، جانشین او ناخواسته در همان جاده قدرت جهانی عمل کرده و راه درست، نشستن و تماشای دستاندازی قدرت ظلم و کفر به نوامیس اسلام انسان مسلمان و مردم جهان بوده است. این دیدگاه رادیکال مخالف در حرف در عمل آنچه پیشنهاد میکند، آن است که کل مسلمانان دستبسته عرصه زندگی جهانی را در اختیار استکبار بگذارند و بدون مقاومت و جهد و جهاد معرفتی و آگاهیبخشی و ایستادگی علیه ظلم، منفعل و برهوار بنشینند تا کفر قدرتمند و ستیزنده با اسلام و نوامیس مسلمین، طبق منافع خود هر بلایی میخواهند بر سر دنیا بیاورند و اسلام و مردم را به ذلت بکشند و از نظر آنان انتظار بهمعنای تسلیم کفایت میکند. امام خامنهای بزرگترین پیشران عمل صالح برای اصلاح امور در عرصه جهان و میدان زندگی است و مخالف این نگرش، عهدی دیگر را رهبری کرد. ببینیم دستاوردهای این رهبری الهی چه بوده است؛ نخست عناوین و سپس شرح و تبیین عناصر پیشران رهبری ولایت فقیه در دوران امام خامنهای را طرح میکنم: 1- امام زمان (عج) موجود و حاضر: اولین اصل رهبری امام خامنهای، حیوحاضر دانستن امام موعود شیعیان عج است. ایشان آن امام معصوم و راهنما و شاهد و یاریگر شیعیان را در ظاهر غایب و در باطن دستاندرکار اداره جهان بنا به مختصات عصر غیبت تا زمان فرمان امر الهی ظهور میدانند. ویژگی این دوران آن است که اجرای کامل اسلام و جاریشدن عدل الهی در رگوجان جهان تا زمان ظهور محقق نخواهد شد. چنان که در زمان یازده حجت و وصی رسول خاتم صلواتا... علیهوآله محقق نشد و آنان بنا به مشیت الهی و عدم ظرفیت جهان و مسلمانان و جهل و عدم معرفت و عدم پیروی اکثریت از حجت خدا، با آن که امام معصوم علیهمالسلام هریک در زمان امامت خود ظاهر و زنده بودند، مامور به استفاده از قدرتهای باطنی و امامت و عصمت و خرق عادت و قوانین عادی جهان عینی و عالم شهاده نبودند و بهصورتی متعارف و متناسب با واقعیت و عدم دخالت در مقدرات، جهان را اداره میکردند. فقط امام زمان است که موفق به اجرای کامل اسلام میشود و بقیه باید تکلیف خود را انجام دهند. امروز آیا در زمان غیبت، این تکلیف میتواند مغایر خواست ربالعالمین و قرآن مجید و امام عصر (عج) و راهنمایی معصوم برای امر به معروف و نهی از منکر در عصر غیبت باشد؟ و آیا تلاش شیعیان در عصر غیبت، وقتی موفق میشوند قدرت سیاسی را در سرزمینی کسب و به اندازه وسع خود در سالمسازی و عدالتمحوری نظام و نفی فساد ولو اندکی تحت فرامین قرآن و عترت، بکوشند، خلاف اراده الهی و امام حی و حاضر است؟ یعنی خدا و، ولی خدا از مومنان میخواهد به فساد دامن زنند و با پرچم پیروی از قرآن و عترت و فقه جعفری در حد وسع خود علیه ظلم و بیعدالتی اقدام ننمایند؟ و قصا و حلال و حرام اقتصاد مردم را به قدرت حاکم و مداخلهگر کفر ضد قرآن بسپارند؟ امام خامنهای به تکلیف مسلمانان در عصر غیبت به توبه و اثبات توبه از عدمپیروی از فرامین الهی با مجاهده عملی و تلاش برای زندگی براساس واجبات الهی درحد امکان ایمان داشتند و حضور و هدایت و کنشمندی امام غایب و رضایت خدا و حجت خدا بهمنظور جلوگیری از سرپرستی کفر و گسترش فساد تا حد امکان را امری یقینی میدانند و در زمان زعامت خود براساس همین ایمان و خرد عمل کرده و سبب اعتلای انقلاب اسلامی و قدرت اسلام در جهان شدند؛ و البته مبنای فقهی این اجتهاد همان مبنای امام خمینی (ره) است. 2- باور به صحت اصول حکمرانی و معارف امام خمینی (ره) چنین است که طی دوران رهبری، امام خامنهای، بیش از پیش تلاش کردند حقیقت امام خمینی رضوانا... علیه و عظمت بندگی و برگزیدگی او را تبیین کنند. نیز معجزه الهی خارق العادهای را نشان دهند که از وفق نادر دو مولفه، یعنی امر الهی و راه آسمانی از یکسو و پذیرش آزادانه اهل زمین و اکثریت قریب به اتفاق مردم از سوی دیگر پدیدار شد و منجربه کسب قدرت سیاسی بهوسیله مرجعیت پاک شیعی با اتکا به ملت مدافع بنیانگذاری نظام دینی مردمسالار گشت. همچنین امام خامنهای تکلیف معرفی امام ناشناخته و بزرگوار و بصیرت عظیم او را در بنانهادن یک نظام حکمرانی متناسب با عصر در دفاع از نظم دینی و نظام مردمسالاری اسلامی و زندهبودن راه و خط امام و اصول رهبری آن مرد بزرگ را وسعت بخشید و به مسیر انقلاب جهانی مربوط کرد. این باور، بسیار متفاوت با رفتار نهانروشان غربگرا و نامحرمان انقلاب اسلامی بود که به زبان امامامام میکنند و در عمل عمیقا علیه راه امام، اصول اساسی و ارکان هدایت اجتماعی/سیاسی امام (ره) و علیه غالببودن قرآن و عترت بر عملیات اداره جامعه و اقتصاد و فرهنگ اقدام کردهاند و رؤیای وابستگی به قدرت سلطهگر مدرن و آشتی با کفر جهانی و محارب با دین و پیروی از اوامر طاغوت مدرنیت مستکبر و متفرعن و پیروی و برتری علم گسسته از دین را در سر دارند. پس دومین کار سترگ امام خامنهای، زنده نگاهداشتن حقیقی خط امام خمینی (ره) است. حفظ امانت و خط حکمرانی برمبنای مبانی فقه مقدس جعفری و فرامین قرآن و عترت و امر به معروف و نهی از منکر در حد امکان و نفی سرپرستی و سلطه کفر مدرن غربی و شرقی کار بزرگ ایشان بوده و نیز مقابله با درک ضدمردمی و مستبد و متحجر از حکومت و همچنین نفی انفعال و تسلیمطلبی و انحلالطلبی و پافشاری بر استقلال قدرت در جامعه مسلمانان، کارستان امام خامنهای محسوب میشود. هر انعطافی در حکمرانی و مناسبات با دیگران بر مبنای این حقیقت استوار بوده است. 3- گسترش جهانی مرزهای معنوی و تحرک عینی انقلاب اسلامی، اما موفقیت بزرگ رهبری در حفظ دستامدهای بنیانگذارانه امام بزرگوار نبوده است، بلکه 35 سال تلاش برای حیات نو و جهانگستر حقیقت انقلاب اسلامی است. این تلاش در قلمرو استقرار و قدرتمندی و ایمنی نظام، در قلمرو بسط دادگری و آبادانی و رشد قوای ضد خودباختگی و نفی روحیه وابستگی به اربابان قدرت شکل گرفت، و در قلمرو توسعه خردورزی و تفکر و رشد مستقل علم و تکنولوژی توسعه یافت، و بر محور تشویق به اندیشیدن و عدم سپردن امر تحقیق و فکرکردن به سلطهگران بارور شد و با تقلید و مصرف تفکر استعماری و غربگرایی و شرقگرایی مقابله کرد، و در قلمرو مبارزه با تبعیض ناعادلانه و فساد و تفکر ضد انقلابی و ویژهخواری قشر ممتاز در قدرت سیاسی و اقتصادی، و دفاع از مردم مستضعف فعال و خستگیناپذیر تداوم پیدا کرد. اتکا به توسعه ارزش حیاتی تولیدگری و مقابله با سرمایهداری طفیلی رانتخوار و دلال صفت و... بهویژه در قلمرو توسعه یک فرهنگ ریشهدار و هویتمند ایرانی و اسلامی و ضدبردگی اجنبی بالید و حتی در بنانهادن شاخههای متروک هویت فرهنگی کوشید. 4- جنبش روایت از منظر اسلام و انقلاب نقش امام خامنهای در زمینه عمل روایت حقیقت و نشر فرهنگ الهی از زیستن و جنگ حق و باطل، در دو قلمرو شعر اصیل پارسی و رماننویسی ملی، بینظیر است. داستاننویسی بیمار، گسسته از حیات بارور اجتماعی و سیاسی و چالشهای عظیم ملت با دشمنان حیات ایران، محصول نظام پیرامونی بود؛ داستانهایی که تزریق سم نومیدی، پوچی و فساد اخلاقی و دینگریزی را برعهده گرفته بودند؛ و آن بخش از داستاننویسی صدواندی ساله ما که به روایت مقاومت و افشای تاریکیها دست میزد و منادی حیات معنوی پویا بود، عموما نقد اجتماعیشان دینگریزانه و متکی بر عقل مدرن بود و در اصل باز به دامان اجنبی دست دراز میکردند. امام خامنهای با دامنزدن به روایت مستقل، به پایهگذاری رمان اصیل ایرانی و روشنکردن معنای زندگی ایرانی و اسلامی در بستر واقعیت شکوهمند حیات دینی و انقلابی و حماسههای آن همت گمارد. 5- نگرش استعماری، الحادی و نیستانگارانه غربی و مدرن، طی یک قرن و با فتح ذهن و احساسات و خرد روشنفکران مقلد غربگرا و نویسندگان دوران عسرت و شکست، توانست روایتگری ادبی و سینمایی ما را تحت متصرفات خود درآورد و فرهنگ پوچگرا و منفعل و تسلیم ظلم مدرن و باورهای نهیلیستی و اعتقادات و اخلاقیاتی سیاه و نومیدانه بیافریند که بهترین ابزار سلطه بر ملتهای گمگشته است. امام خامنهای با دو نهاد تحت رهبری شخصی خود پایهگذار جنبش و انقلاب روایی شد و بدین طریق شعر و رماننویسی پارسی به بهار شکفتن از منظر الهی گام گذاشت. نهاد شعرخوانی در شب تولد امام مجتبی علیهالسلام و امر تقریظها بر رمانها همچون دو نهاد برای رشد شعر مقاومت و داستانویسی پویا و توانیابی در رماننویسی جدید عمل کرد. باید دانست در این جهاد ادبی، ما با امر تزیینی، سرگرمی، گذران اوقات فراغت و... سروکار نداریم، با تحول نگرش به زندگی با خون امید و تلاش و جهاد در رگان ملت برای ساختن ایران و حیات مستقل و اخلاق الهی سروکار داریم. 6- مهمتر از فعالیت صرفا ادبی، امام خامنهای با ایراد سخنرانیها، نهاد هدایتگر مؤثر دیگری درکنار نهاد روایت هنری برای مبارزه با اسواساس نهیلیسم جهانی و تفکر و نگاه مادیگرا و مبانی جهانگستر نیستانگاری پسامدرنیستی و هجو حقیقت و امید و انتظار پدید آورد که ابزار ایدئولوژیک کفر و ظلمات جهانی برای بردگی ملتها و مسلمانان و. بوده است. این نکته در جهان و هستی جوانان و هستی خانواده، چندان اهمیت جهانی دارد که بلکه یک راهحل جهانی علیه فروپاشیدگی انسان در کره زمین و نابودی خانواده در آینده خواهد بود. 7- احاطه جامع: ویژگی رهبری امام خامنهای احاطه حرفهای همهجانبه است. ایشان همزمان رهبری تخصصی قدرت دفاعی و نظامی و دانش پیشرو هستهای و موشکی و همزمان رهبری تخصصی امر هنر و فرهنگ و با اعلام هسته سوگیری اقتصادی و اجتماعی در شعار آغاز هر نوروز، امکان ثبت عملکرد دولتها در فرمانپذیری برای ساختن ایران یا احصای مسیر غلط و غربگرایی و ویرانی طرحهای انقلاب اسلامی طی سال را برای آیندگان فراهم آوردند. 8- مقاومت، هم استراتژی هم تاکتیک: وجه دیگر ویژگی رهبری امام خامنهای، گسترش مقاومت استراتژیک و تاکتیک مقاومت در راه ولایت الهی با ابزار ولایت فقیه، علیه نظام سلطه و ولایت الحاد و سرپرستی یکهتاز جهانی قدرت ضدتوحید و ضد ولایت الهی است. این مقاومت با تدبیر و عقل، و با برانگیختن و بیداری و به عهده گرفتن مسئولیت مبارزه علیه ظلم بهوسیله خود مسلمانان و نه با جنگهای نیابتی در آمیخته است. در نتیجه حرکتی کور و دگم و افراطی و بدون درک مکان و زمان نیست. هرجا لازم است با عمل محمدی و هرجا لازم است با سکوت علیوار و هر وقت فرصت است با جنگ علیگونه و شهادت عاشورایی و عمل رضوی و... در مسیر تکالیف و فرامین الهی، حکم عقل پیشه کرده و انقلاب را پیش راندهاند. نگرشهای غیر دینی و انقلابی مدرن و یا نیروهای سازمانهای مخفی قدرت جهانی که با تحریک انقلابیون چپ، آرزوی اقدامات چپروانه از رهبر انقلاب اسلامی داشته و برای آن فشار میآورند، هرگز راز ولایت فقیه و بندگی خالص و یاریهای عالم غیب را درک نمیکنند. برای همین اتهام گسست آقای خامنهای از روح انقلابی در تبلیغات کسانی، چون هوشنگ امیراحمدی و مابقی، خواسته یا ناخواسته تحریک برای عملیاتی نامعقول و خودکشی انقلابینما در شرایطی غیرضروری است. قتال، زمان و قواعد خود را دارد و ذهن غیرایمانی و غیرقرآنی قادر به تشخیص عمل درست در شرایط متفاوت و در جوامع گوناگون نیست. امامت آقای خامنهای کلاس درس اسلامی در کاربرد عقل نورانی برای تشخیص تکالیف و البته بر زمینه جلب امدادهای الهی و صاحبالزمانی (عج) بوده است. بیباوران به عبودیت ا...، بیخبران این وادی هستند و تندرویهای کوروکرشان ربطی به ولایت فقیه ندارد. همچنان که بدتر کوری و کری غربگرایان و بردگان قدرت جهانی خبری از خرد دینی ندارد. این مقاومت امری جهانی علیه ظلم جهانی است و در تمام تاریخ ایران و منطقه، رهبری با مشخصات سیدعلی خامنهای در هدایت ثمربخش و موفق و آگاهیبخش بیدارگری جهانی در این جهاد سترگ سابقه نداشته است. 9- نهادسازی زیربنایی از بزرگترین دستاورهای عصر خامنهای دامتبرکاته: ساختن نهادهای جامع زندگی مستقل و سرفراز و توانیابی جامع براساس تاسیس نهادهای زیرساختی و رها از فرد و حکمرانی فردی است. این نهادها در مردمسالاری دینی ایران تضمینکننده بقای قدرت و استقلال و آزادی و پیشرفت و عدالت ایران است و میتواند الگویی برای همه ملتهای مسلمان و مستضعف در مبارزه با وابستگی و بردگی باشد. بیینیم در سیوپنج سال اخیر با کدام مقاومت و پیگیری، قوام نهادهای زیر بنایی ایران استحکام پذیرفت و در صورت پشتیبانی ملت بازگشتپذیر نیست؛ و سنگر مبارزه با فساد در آینده و سالمسازی نظام خواهد بود. میدانیم اولین کار استعمار انگلیس و سپس آمریکا نابودی نهادهای بومی ایران طی صد سال بود. نهاد تولید مستقل کشاورزی و صنعتی در عصر قاجار شروع شد، اما از مشروطه به بعد و بهویژه در دوران پهلوی کارش را به پایان رساند. نهادهای آموزش اصیل و پرورش ایرانی و اسلامی، جایش را به نهادهای مقدماتی و دانشگاهی مقلد غرب و ناتوان از تولید علم بومی کرد. نهادهای سیاسی مردمسالار انقلاب مشروطه با شتاب به نهادهای یکتاتوری وابسته پهلوی تغییر ماهیت داد؛ نهادهای نظامی به ماکت نمایشی و ناتوان از دفاع بدل گشت؛ نهادهای فرهنگی و هنری، با ابزار پیروی از غرب به منشا نشر فساد بدل گشت. در طی سی و پنج سال اخیر طرح انقلابی امام برای استقلال، بهدوش، ولی فقیه جانشین افتاد. پرکردن حلقههای مفقود زیرساختی و فرهنگی و اقتصادی و تاسیس نهاد سیاسی مردمسالار باید شکل میگرفت. یک تهاجم هولناک خارجی و همدستان داخلی شیطان بزرگ از درون و بیرون حکمرانی سر برآورد تا مانع نهادسازی شود. دفاع مستمر از توسعه دانش و تکنولوژی، مقابله تا پای جان علیه اغتشاشات که سرنخشان در دست آمریکا بود، برای حفظ نهادهای وابسته و یا بازگشت وابستگی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و هنری و علمی و تکنولوژیک، میدان جنگ واقعی بود، اما اصرار امام خامنهای در تقویت نهادهای گوناگون جمهوری اسلامی، مانع ارتجاع شد. امروز با تکیه بر این نهادها است که انقلاب در مسیر اصلاح نظام پولی و بانکی و تولیدی و تحقیقاتی و علمی و دانشبنیانها و سپردن امور به دست مردم و تنندادن به سرمایهداری دولتی بیمار و توسعه عدالت پیش میرود. 10- انقلاب اصلاحگر دوقطبیسازی و تضادمندی انقلاب و اصلاح پروژه استکبار در ایران بوده است. ولی فقیه خردمند، طبق مبنای قرآنی و اهلالبیتی، شالوده هدایت نظام این دوگانهسازی استعماری را افشا کرد و به غربگرایان اجازه نداد بهبهانه اصلاح لیبرالی، نیروی عظیم استقلال و عدالتخواهی و رشد ایران، یعنی انقلاب اسلامی را استحاله کنند. انقلاب را مطمئنترین راه اصلاح قرآنی جامعه و مقاومت در برابر شیاطین و کفر و ظلم و قدرت سرمایهداری جهانی یهودی اعلام کرد و از انقلاب نیروی عظیم اصلاح ساختند و با اغتشاشات که مقدمه بازگشت به نوکری غرب بود، رادمردانه و با ایثار همه وجود و اعتبار و آبروی خود در راه خدا مقابله کردند و زبیرها و عایشههای انقلاب را ناکام گذاشتند. 11- ارتقای مقاومت در برابر صهیونیسم جهانی: پیروزی بزرگ امام خامنهای، عریانکردن کانون فساد جهانی که در دل قدرت آمریکا لانه گزیده، یعنی یهودیت سامری و تلمودی و همین صهیونیسم و رهبری سرمایهسالاری بینالمللی است. نقشه این دشمن وحشی بشریت که مسیحیت آمریکایی و غربی را برده خود کرده است، از سال1300 میلادی تا امروز نوزایی شیطانی، را به حاکمیت فرهنگ مدرن دینستیز کنونی بدل ساخت، توسعه جاهلیت مدرن، اومانیسم و لیبرالیسم و فرهنگ الحادی و حکمرانی شهوات بر انسانها، حاکمیت پول و استثمار بر کره زمین و ویرانی محیط زندگی و طبیعت با حرص و آز و فاسدکردن گامبهگام ملتها با فرهنگ کفر و ستیز با سرپرستی دین و... دستاوردهای تمدن غرب است. این فرآیند منجربه تمدن وحشی سرمایهسالاری مدرن شد، با نظام قلدری و دو جنگ دهشتزای جهانی و انبوهی از جنگهای منطقهای و کودتا و تحمیل ستم و هلاکت و غارت و عقبماندگی بر ملتها که محصول این تمدن صهیونیسم و اسلامستیزی کینهجویانه جرثومه اسرائیل است. تحکیم مقاومت عظیم و باورنکردنی علیه صهیونیسم که بنیانگذارش امام بزرگوار بوده، بهدست امام خامنهای جهانی شد؛ و این به معنی حیات اسلام و داشتن جایگاه سلطه نامدیر در نظم آینده جهانی است که بدون قدرت اسلام و ممانعت آن از ستم بر مسلمانان، محقق نمیشود. جهان اسلام تا همیشه مدیون انقلاب اسلامی و، ولی فقیه خردمند و مدبر و شجاعش امام خامنهای خواهد بود. ☆☆☆☆ بیان این دستاوردهای عصر خامنهای مطلقا به معنی مالهکشی بر مشکلات بزرگ و ظلمهای ما بر خود و عدم عبودیت اجتماعی و نقصها و فسادهای بزرگی که باید اصلاح شوند نیست. اصلاحی سخت تا جامعهای نسبتا سالم و آباد و عادل و پیشرو پدید آید و فاصله بزرگ ما تا یک جامعه متعارف اسلامی سالم در عصر غیبت کم شود. موضوع آن است که با این پیروزیها، حال نوبت ملت و انتخاب او و دولتهایی که بر میگزینند است تا راه انقلابی اصلاح دو امام بزرگوار انقلاب اسلامی را ادامه دهند یا در آزمایش بزرگ فریب شیاطین را خورده از مسیر سعادت دنیوی و اخروی بازگردند و برده شیطان شوند. ملت ایران تنها و تنها با اسلام و ولایت فقه جعفری پویشگر و فقیهی رها از اهوا میتواند جامعهای سالم و رها از تبعیضهای ظالمانه و کشوری سربلند بسازد و این همان راه خمینی بزرگ و خامنهای معزز است، نه راه شیطانپرستی و غربگرایی و ستم بر مردم زحمتکش و مومن؛ و فربهکردن زالوهای استثمارگر و طفیلی و دلال ویژهخوار و ابزار شیطان بزرگ در اقتصاد و قشر ممتاز غارتگر اموال مردم و ضدانقلاب و اسلام. بگذارید به قرآن و عترت وفادار باشیم و خود را گول نزنیم. مردم و جهان تاریخ آدمیت را با ظهور مهدی موعود موجود (عج) آغاز خواهند کرد. آن تمدن مطلقا متمایز و الهی که نفس معصوم علیهالسلام در جان جامعه میدود و ایمان کامل در باطن و ظاهر محقق میگردد، امر الهی است و امام معصوم عهدهدار تحقق این عدل جهانی است. تا آن رمان ما مامور به انجام تکالیفیم؛ و شکست و پیروزی در انجام تکلیف هردو پیروزی مومنان در کسب رضایت الهی و عبودیت خواهد بود. موفقیتهای موسمی در میدان مطمئنا ممکن تواند بود، همانطور که در تاریخ انبیا پارهای حکمرانی عادلانه با معنای متعارف و حکمرانان عادل بهخواست خدای یکتا و قادر در دورهای بر سر کار آوردند و مردم به سبب مجاهده و سعی جایزه خود را دریافت کردند. پس در میدان جهاد و مقاومت در برابر فساد بودن اولا تکلیف ماست و ثانیا بیپاداش و بیهوده نیست و ثالثا راه قطعی ضرورت ظهور بهمثابه امر الهی را نفی نمیکند و آن عدالت، شالوده تمدنی ماهوا متعالی و متفاوت است که با این انقلابهای انسان غیرمعصوم متمایز است. قدرت کفر در آخرالزمان و ناممکنی مطلق راهحل قطعی و اجرای اسلام کامل، به معنی آن است که در همه اکناف جهان همه مدعیان، آزمایش خود را انجام دهند و همگان مضطرشده و استغاثهگران درگاه ربوبیت برای ظهور منجی حقیقی کره ارض گردند. امروز روزبهروز تکنولوژیهای طاغوتی، ناگزیر از مردم درخصوص همه نیروهای اراده و عقل نورانی خلعید کرده و طاغوت با حاکمیت بر تکنولوژی و حذف هدایت الهی سیاهترین عصر فرعونیت را تدارک میببند. تغییر این عصر طاغوتزده به عصر منجی الهی، امر الهی است و همانچیزی است که مومنان با جهاد و ایثار همه هستی خود اثبات میکنند که منتظرش هستند. ولی فقیه، امام خامنهای دامظله در ادامه امامت امام خمینی (ره) شکوهمندترین دوران انتظار فعال و مقاومت علیه کفر و ظلم را در جهان رهبری نمودند. ما مفتخریم که در این عصر نورانی زیستهایم و بدان معرفتی یافته و کوششی کم یا بسنده بهره ما شده و دعا کردهایم خداوند شهادت در راه بقیها... الاعظم، ولیعصر (عج) را نصیب آرزومندان و ارادتمندان آقا سازد.
http://www.Azari-Online.ir/fa/News/793156/انقلاب-اسلامی-در-دوران-زعامت-امام-خامنهای
|