پیام آذری
روایت محسن رفیقدوست از رفاقت با تاجر مشهور | بازرگان مانع تاسیس بانک اسلامی شد
پنجشنبه 4 بهمن 1403 - 11:34:23
پیام آذری - : بعد از پیروزی انقلاب و ورود امام به کشور، حاج علاء میرمحمدصادقی، یکی از مشهورترین تاجران آن برهه، تکلیفی فراتر از حضور در صحنه سیاست برای خودش قائل شد. حاج علاء دغدغه فرهنگی هم داشت و تاسیس صندوق های قرض الحسنه و مدارس خیرساز در همین راستا بود.
خواندنی‌های بیشتر را اینجا دنبال کنید
محسن رفیقدوست در این باره می گوید: «حاج علاء میرمحمدصادقی در ساخت 100 مدرسه به طور مستقیم و غیرمستقیم مشارکت داشت و همواره در مراسمی که برای جمع آوری اعانه برپا می کردیم حضور داشت.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
من برای ساخت «مدرسه راه شایستگان» در محله دولت از خیران زیادی از جمله حاج علاء کمک طلب کردم. قرار بود یکی از بازرگانان معروف برای ساخت این مدرسه 150 میلیون تومان کمک کند اما برای ما شرط گذاشت که اولا پسرش عضو هیات مدیره باشد و دوم اینکه نظراتش را در اداره مدرسه اعمال کنیم. ما از دریافت کمک صرف‌نظر کردیم و سراغ حاج علاءالدین میرمحمدصادقی رفتیم. او هم برای ما شرط گذاشت و گفت به این شرط کمک می کنم که تا وقتی زنده ام جایی نگویید برای ساخت این مدرسه کمک کرده‌ام. وظیفه خودم می دانم که بعد از فوت حاج علاء این خاطرات را بازگو کنم.»
کارنامه 100مدرسه‌ای حاج علاءالدین میرمحمدصادقی از موسسان هسته اولیه جمعیت موتلفه بود و در خط مقدم مبارزه با رژیم پهلوی حضور داشت اما هرگز از فعالیت های اجتماعی و اقدامات عام‌المنفعه هم غافل نبود. او با تاسیس صندوق های قرض الحسنه در سال 1346 به کمک خانواده های زندانیان و مبارزان سیاسی شتافت و دستی هم در تربیت نسل انقلابی داشت. رفیقدوست در این باره می گوید: «در سال 1345 که مومنین تصمیم گرفتند یک مدرسه دخترانه بسازند تا دخترانی در تراز اسلامی تربیت شوند، حاج علاء به همراه مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بیش از بقیه کمک کردند تا مدرسه دخترانه رفاه ساخته شود. او پای ثابت کارهای خیر بود و همیشه از ما می خواست نامش را مطرح نکنیم اما بعد از فوتش یک کارنامه 100مدرسه‌ای از خودش به جا گذاشت. ما از سال 1350 هم برای حمایت از خانواده زندانیان سیاسی و مبارزانی که از محل کار اخراج شده بودند از حاج علاء کمک می گرفتیم. اصلا قرار ما این بود که زندانیان سیاسی و خانواده هایشان مطلع نشوند که این کمک ها از چه کانالی و توسط چه افرادی به دستشان می رسد. روال کار هم این گونه بود که به نزدیکی خانه آنها می رفتیم و از دختر و پسر بچه ها می خواستیم زنگ فلان خانه را بزنند و پاکت پول را به آنها بدهند.»
عصبانی نمی‌شد فصل جدید فعالیت های سیاسی و اجتماعی حاج علاءالدین میرمحمدصادقی بعد از پیروزی انقلاب و با حمایت از اقتصاد نوپای آن سال‌ها شروع شد. حاج علاء به عنوان یکی از بازاریان بانفوذ و مورد اعتماد حاکمیت در بزنگاه‌های سیاسی وارد صحنه می شد و قصد داشت بانک اسلامی را با همین نیت تاسیس کند. رفیقدوست در این باره می گوید: «حاج علاء می‌خواست بانک اسلامی تاسیس کند که دولت موقت بازرگان این اجازه را نداد ولی در نهایت توانست سازمان اقتصاد اسلامی را تشکیل بدهد که کارش کمک به صندوق های خیریه و قرض‌الحسنه است. حاج علاء تا آخرین روز عمرش عضو این سازمان بود و کارنامه درخشانی از خودش به جا گذاشت. حاج آقا میرمحمدصادقی بزرگترین تاجر گچ ایران هم بود و هر جا قرار بود مدرسه، مسجد و حوزه علمیه ای ساخته شود اتوماتیک‌وار می گفتند گچ را حاج علاء تقبل می کند. او یکی از بزرگ‌ترین تاجرانی بود که سالها با مقامات مملکت حشر و نشر داشت اما به حدی فروتن بود که برای حل و فصل دعاوی، مورد مراجعه مردم قرار می گرفت و با حسن خلقی که داشت مشکلات را حل می کرد. یک بار به حاج علاء گفتم شما اصلا عصبانی هم می شوید که در جوابم گفت: دستور شرعی داریم که هنگام عصبانیت آیه "الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین" را بخوانید تا آرام شوید. حاج علاء‌الدین میرمحمدصادقی دیگر بین ما نیست، اما اثرات او مثل مدارس اسلامی، صندوق های قرض‌الحسنه، سازمان اقصاد اسلامی و ... تا ابد باقی است.»
کد خبر 918267 برچسب‌ها انقلاب‌ اسلامی‌ ایران همشهری محله تهران اقتصاد

http://www.Azari-Online.ir/fa/News/788529/روایت-محسن-رفیقدوست-از-رفاقت-با-تاجر-مشهور-|-بازرگان-مانع-تاسیس-بانک-اسلامی-شد
بستن   چاپ