بزرگنمايي:
پیام آذری - - ترکیه در طول سه دهه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تلاش زیادی برای توسعه مناسبات هویتی با کشورهای آسیای مرکزی در چارچوب همگرایی ترکی داشته است. نگاه ترکیه به این منطقه ترکیبی از ملیگرایی ترکی، پانتورانیسم و پانترکیسم بوده است که در واقع نشانگر سه سطح از بازیگری هویتی این کشور در آسیای مرکزی محسوب میشود.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
ملیگرایی ترکی اشاره به بازیابی هویت ملی جمهوریها پس از استقلال با هدف توسعه فرایند دولت-ملتسازی دارد. پانتورانیسم ایده همگرایی کشورهای ترک را به عنوان یک ابتکار ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی دنبال میکند؛ و پانترکیسم در بالاترین سطح به عنوان یک جنبش نژادی تحرکاتی فراتر از این در سطح نفوذ در لایههای زیرین حاکمیت و حتی طرحهای بیثباتکننده را در بر دارد.
بنیانهای همگرایی ترکی در آسیای مرکزی
نگاه ترکیه به این منطقه ترکیبی از ملیگرایی ترکی، پانتورانیسم و پانترکیسم بوده است که در واقع نشانگر سه سطح از بازیگری هویتی این کشور در آسیای مرکزی محسوب میشود این فرایند با توجه به رویکردهای بازیگران مختلف در آسیای مرکزی تسهیل شده است. غرب با محوریت بریتانیا به عنوان مبدع جریان پانترکیسم و آمریکا به عنوان حامی استقلال هویتی و ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی از روسیه حامی این رویکرد بوده است. روسیه بنیانگذار سنتهای هویتی ترکگرایی برای تضعیف هویت تاجیکها و درواقع تمدن پارسی در آسیای مرکزی بوده و از این جهت مقاومت زیادی در مقابل این جریان از خود نشان نداد.
روسها اولین بار در دهه 1920 نام ترکستان را بر آسیای مرکزی نهادند و با هدف تضعیف موقعیت و هویت پارسیزبانان تاجیک، تا حدود یک دهه حتی اجازه شکلگیری جمهوری سوسیالیستی شوروی تاجیکستان را ندادند و پس از آن با جدا کردن قطبهای فرهنگی و تمدنی پارسیزبانان آسیای مرکزی همچون سمرقند و بخارا از تاجیکستان، بسترهای لازم را برای ازبکسازی این شهرها و تغییر هویت آنها فراهم آوردند. از این جهت در سطح ساختاری روسیه نیز با این جریان مخالف نبوده است و به همین دلیل همگرایی ترکی بدون مقاومتی جدی در آسیای مرکزی تقویت شده است.
![پیام آذری](https://kban.ir/NewsImage/640/aHR0cDovL3lqYy5pci8vY2xpZW50L3RoZW1lcy9mYS9tYWluL2ltZy9kZWZ1bHRwaWMucG5n)
روند تکامل
فرایند توسعه همگرایی ترکی در آسیای مرکزی با محوریت شورای ترکی در دهه 1990 شروع شد و تا اواسط دهه 2010 عملا نتوانست دستاورد قابل توجهی به دست آورد. عمده این دستاوردها که در قرقیزستان و قزاقستان به دست آمده بود پس از کودتای نافرجام سال 2016 با وجود فعالیتهای گسترده جریان نزدیک به فتحالله گولن در این کشورها به جای فرصت عملا به یک چالش برای ترکیه تبدیل شد.
با این حال تغییر شرایط در ازبکستان و تضعیف روسیه به واسطه شدت گرفتن تنشها با غرب و نیز تغییر در دینامیکهای منطقه قفقاز جنوبی (با محوریت قرهباغ) و آسیای جنوبی (با محوریت افغانستان پس از به قدرت رسیدن طالبان) باعث شد تا نگاههای جدیدی به همگرایی با ترکیه شکل بگیرد. نگاه مثبت ازبکستان به همگرایی عملگرایانه با ترکیه و سپس حلوفصل تدریجی مسئله گولن در منطقه با نرمش تدریجی ترکمنستان شرایط را برای تقویت همگرایی ترکی به وجود آورد. برونداد این وضعیت شکلگیری سازمان کشورهای ترک بود که فضای جدیدی برای بازیگری ژئوپلیتیکی ترکیه به وجود آورد.
![پیام آذری](https://kban.ir/NewsImage/640/aHR0cDovL3lqYy5pci8vY2xpZW50L3RoZW1lcy9mYS9tYWluL2ltZy9kZWZ1bHRwaWMucG5n)
تهدیدات ژئوپلیتیکی برای ایران
همگرایی ترکی مادامی که در سطح ملیگرایی ترکی باشد منطقا تهدیدی سلبی برای جمهوری اسلامی ایران محسوب نمیشود، اما زمانی که لایههایی از پانترکیسم در کنار رویکردهای کلان پانتورانیستی در این منطقه شکل میگیرد میتواند از جهات مختلف تهدیدات ژئوپلیتیکی برای ایران را در بر داشته باشد.
همگرایی ترکی مادامی که در سطح ملیگرایی ترکی باشد منطقا تهدیدی سلبی برای جمهوری اسلامی ایران محسوب نمیشود، اما زمانی که لایههایی از پانترکیسم در کنار رویکردهای کلان پانتورانیستی در این منطقه شکل میگیرد میتواند از جهات مختلف تهدیدات ژئوپلیتیکی برای ایران را در بر داشته باشد. نخست ، تقویت همگرایی ترکی یک رویکرد تهاجمی نسبت به میراث تاریخی و تمدنی پارسی و درواقع هویت تاجیکها در آسیای مرکزی دارد که نمونههایی از آن را در ازبک خواندن ابن سینا و یا قزاق خواندن فارابی در این منطقه شاهد بودهایم.
این رویکرد تهاجمی در بلندمدت منجر به از بین رفتن مزیتهای تمدنی و نقاط قوت ایران در سطح استراتژیک میشود. از این حیث احیاء تمدن پارسی در منطقه بهویژه در ازبکستان به عنوان قطب فرهنگی آسیای مرکزی یک اولویت استراتژیک در مقابل پانتورانیسم و پانترکیسم محسوب میشود.
دوم ، ترکیه با نگاه غیراستراتژیک توسعه تعاملات دفاعی را در منطقه در دستور کار قرار داده است که در مواردی همچون مناقشات مرزی با قرقیزستان قابلیتهای بیثباتکنندگی آن را شاهد بودهایم.
در عین حال تجربیات اوکراین نیز نشان داد رویکردهای دفاعی ترکیه در این منطقه میتواند به عنوان اهرمی ضدروسی و بیثباتکننده محسوب شود و در عین حال به عنوان یک ابزار نیابتی برای آمریکا و غرب مورد استفاده قرار بگیرد. لذا، این رویکرد میتواند ثبات و امنیت منطقه را که بخشی از منافع استراتژیک ایران است تحت الشعاع قرار دهد.
سوم ، نقطه مکمل راهبردها و جریانهای پانتورانیستی و پانترکیستی مورد حمایت ترکیه یک جریان مذهبی سیاسی با محوریت رویکردهای اخوانی و بعضا برداشتهای سلفی و افراطی بوده است. فرایند جذب پرشمار شهروندان آسیای مرکزی چه ترکتباران و چه حتی تاجیکها به جبهههای سوریه و بعضا عراق با محوریت این رویکرد و با حمایت و نقشآفرینی مستقیم ترکیه انجام گرفته است.
ترکیه برای مدت یک دهه نقش پل را برای انتقال این نیروها به سوریه ایفا کرده است. اکنون که جریان نزدیک به ترکیه با محوریت تحریرالشام در سوریه در راس قدرت قرار گرفته، این اهرم با در دست داشتن هزاران نیروی فعال در سوریه و احتمالا چند برابر این نیروها به صورت بالقوه در آسیای مرکزی میتواند یک تهدید بسیار جدی برای آسیای مرکزی، روسیه، چین و ایران باشد.
![پیام آذری](https://kban.ir/NewsImage/640/aHR0cDovL3lqYy5pci8vY2xpZW50L3RoZW1lcy9mYS9tYWluL2ltZy9kZWZ1bHRwaWMucG5n)
انتشار گزارشاتی از منابع روس مبنی بر تاسیس شعبه افغانستان تحریرالشام و یا انتقال برخی از نیروهای تاجیک، ازبک، قرقیز و اویغور از سوریه به شمال افغانستان با این رویکرد مبتنی بر همین روند است. این جریان مذهبی در صورتی که تاجیکستان را به عنوان نقطه کانونی هدف برای بیثباتی انتخاب کنند، به صورت غیرمستقیم چند هدف را محقق میسازند. در راستای منافع غرب منافع استراتژیک امنیتی ایران، روسیه و چین تهدید میشود و در سطح منطقهای، با چند پاره شدن و تضعیف تاجیکستان، شکلدهی به آسیای مرکزی یکپارچه ترکی، عملا پازل همگرایی ترکی را بدون مانع میسازد.
چهارم ، یکی از تهدیدات نوظهور آسیای مرکزی برای جمهوری اسلامی ایران توسعه نفوذ رژیم صهیونیستی است. این رژیم در طول یک دهه اخیر توانسته روابط خود را با کشورهای ازبکستان، قزاقستان و ترکمنستان تا سطح نسبتا بالایی توسعه دهد که یک تهدید مهم برای ایران محسوب میشود.
با این حال رویکرد محافظهکارانه کشورهای آسیای مرکزی و حفظ ملاحظات مربوط به ایران باعث محدود شدن نسبی تحرکات این رژیم در آسیای مرکزی بهویژه به صورت مستقیم در تقابل با جمهوری اسلامی ایران شده است. توسعه نفوذ جریان همگرایی ترکی در آسیای مرکزی که ترکیه و آذربایجان به عنوان محورهای اصلی آن از متحدین اصلی رژیم صهیونیستی در جهان اسلام محسوب میشوند میتواند زمینهساز برخی تهدیدات جدید باشد.
تقویت این جریان اساسا بستر را برای توسعه مناسبات با رژیم صهیونیستی تسهیل میکند و از سوی دیگر، قابلیتهای این کشورها برای بازیگری نیابتی برای رژیم صهیونیستی را افزایش میدهد.